الان داشتم با مارگارت حرف میزدم گفتم از اینکه دستام دارن تلف میشن ناراحتم اما دیگه پذیرفتمش!

اره واقعا پذیرفتمش 

وقتی بالای برگه های درسیم تاریخ میزنم خودم خجالت میکشم از سال 99 من می‌خوام ادامه تحصیل بدم حتی اون  یه بار که سر جلسه رفتم رتبم صد شد اما هر بار برای دستام برای تلف نشدنشون ولش کردم اما چی شد؟ کلا همش تلف شد !

الان این ایستایی رو پذیرفتم 

در نوع خودش جالبه